یزدفردا :سید محمد علویدر وبگاه همبودگاه نوش آباد نوشت:رفتیم به شهر نور و آینه و آب و آتش و خاک وهوای مقدس ، به شهر آفتاب و کاهگل و آب ها و‌ آتش های مقدس. به شهر سروهای بلند و باستانی ،شهر قدسی ،شهر کوچه های هزار تو و طاق های ضربی. رفتیم به به یزد ،شهر رنگ های آبی و فیروزه ای و بادگیرهای خنک.

این جا شهر زرتشت اندیشه ورز است. اصلا واژه یزد نامی است باستانی که ریشه در « یشت » یا « یزت» دارد. با مفاهیمی چون ستایش، نیایش وپرستش.

یزد شهری است که بیش از هر چیزی یادآور نام دکتر اسلامی ندوشن است. مردی که ایران را بهتر از هر کس به من شناساند.کسی که از او تعادل را آموختم. شخصیتی که به قول دکتر شفیعی کدکنی: " چند دانشمند را باید روی هم گذاشت تا یک دکتر ندوشن شود."

یزد یادآور آزادی خواه بزرگی  چون فرخی یزدی هم هست.چقدر هنر بزرگی است که آدم  نان را به نرخ روز نخورد. همو روزی به حاکم یزد چنین نوشت:

خود تو می دانی نیم از شاعران چاپلوس         کز برای سیم بنمایم کسی را پای بوس

لیک گویم گر به قانون مجری قانون شوی    بهمن وکیخسرو و جمشید و افریدون شوی

و همو بود که لب و دهانش دوختند و مثل دیگرفرزندان واقعی ایران جان بر سر آزادی و انسانیت گذاشت:

قسم به عزت و قدر و مقام آزادی              که روح‌بخش جهان است، نام آزادی

به پیش اهل جهان محترم بود آن‌کس        که داشت از دل و جان، احترام آزادی

 در میدان امیر چخماق

هوا لطافت بهاری دارد. به میدان امیرچخماق می آییم. مجموعه ای بناهای تاریخی شامل بازار، تکیه، مسجد و آب انبار است که قدمتشان به قرن نهم و دوره تیموریان برمی گردد. در آن دوره امیرجلال‌الدین چخماق از سرداران شاهرخ تیموری و حاکم یزد برای آبادانی یزد این مجموعه‌ را ساخت. در زورخانه عده زیادی از توریست های خارجی نشسته اند وبرنامه زیبای ورزشکاران را تماشا می کنند. به این سخن دکتر ندوشن ایمان دارم که:" ایران کشوری است که همه ناهمواری ها وبیابان ها وخرابه هایش به آسانی در دل خودی وبیگانه راه می یابد.حتی اگر این بیگانه کسی باشد که از قلب تمدن صنعتی پای بیرون نهاده باشد."

در باغ دولت آباد

به باغ دولت آباد می آییم. این باغ از دوره زندیه است.  دارای مرتفع‌ترین بادگیر شناسایی شده در ایران است. این باغ بزرگ یکی از بنیادها و آبادانی های محمدتقی خان مشهور به خان بزرگ، سر سلسه خاندان خوانین یزد و مرد مقتدر آن عهد است

این مجموعه شامل عمارت سردر، ساختمان هشتی و بادگیر، عمارت بهشت آئین و تالار آینه و آب انبار دو دهانه است. فضای داخلی باغ تقریباً سبز است و تا حدودی باغ فین کاشان را تداعی می‌کند. با این تفاوت که باغ فین کاشان آبادتر است ولی این جا از آبیاری خوبی برخوردار نیست و خشک می نمایاند.

این جا هم  درهای یکی از اتاق‌ها که رو به حیاط و باغ باز می‌شود، با شیشه‌های رنگارنگ مزین شده که در هنگام وجود خورشید و پرآب بودن حوض منظره زیبایی از نقاط رنگی منعکس شده را بر روی حوض مرمرین به نمایش می‌گذارد. در یکی دیگر اتاق‌ها بادگیر معروف دولت آباد قرار دارد که با ارتفاع زمین ۳۳ متر از زمین بلندترین بادگیر از نوع خود بوده وتلفیق جریان آب و هوا به زیباترین شکل صورت می گیرد.

در کنار بلندترين مناره جهان

به این مسجد می آییم تا در تموج قوس ومنحنی غرق شویم واز تیزی وزبری خطوط راست وچپ  فرار کنیم. هر چند بناهای یزد از تصنع وتمکن خالی است ومردمش دروغ ودغای کمتری دارند.معماري مسجد جامع بزرگ و منحصر به فرد و بي بديل است . اين بنا در شمار نخستين بناهاي عظيم و پرقدمت کشور به شمار مي رود. بناي اين مسجد با عظمت قرنهاست که از فراسوي تاريخ تمدن اين سرزمين مي درخشد . مسجد را بر جاي آتشگاه ساساني ساخته اند .در قرن ششم و به دستور گرشاسب نامی.

اصيل‌ترين بخش هاي هنر معماري بي نظير ايراني در گچ کاري‌، شبستان، صحن، گنبد، کاشي کاري و مناره هاي برافراشته آن جلوه گر است. زيباترين بخش اين بنا را مي توان مجموعه ايوان و گنبدخانه و فضاي پيرامون آن نام برد. نماي ايوان بلند با مجموعه اي از زيباترين تزئينات کاشي معرق و نقوش اسليمي و گياهي همچنين گره چيني پوشانده شده است. اين تزئينات با آجرهاي ضربي و نقوش معلقي و کتيبه هاي کاشي معرق و کوفي بنايي، مجموعه اي بديع و خيره کننده آفريده که تحسين هر بيننده اي را برمي انگيزد.

دو مناره مسجد که ارتقاع تقريبي آن از کف تا نوک به بيش از 52 متر مي رسد، داراي قطري در حدود هشت متر است که در دوره صفوي به بنا افزوده شده اما در سال 1313 هجري شمسي فرو ريخت و دوباره تجديد بنا شد.بلنداي اين مناره ها و اينکه کاشي کاري منحصر به فردي حتي در اوج مناره ها انجام شده، تعجب همگان را بر مي انگيزد.

در محله فهادان

زندان سکندر بنای معظمی بود که روایاتی که به آن منتسب می کردند افسانه آمیز بود. مغازه های اطراف این بنا وبافت قدیم محله فهادان بسیار شیرین و خاطره انگیز بود.همه جا انحنا ومنحنی وگاه گل وساباط.همه جا خنکی وسایه و...

در آتشکده

نمی دانم چرا بی تاب آتشکده ام. نام زرتشت برای من یادآور شادی و آرامش و جشن و راستگویی است. آتشی که درون این آتشکده می‌­سوزد بیش از ۱۵۰۰ سال است که روشن مانده‌است. ساختمان اصلی در میان حیاط بزرگی که درختان سرو وکاج آن را پوشانده، قراردارد. نگاره  فروهر و سرستون‌های سنگی آن زیبایی ویژه‌ای بدان بخشیده و روبروی این بنا حوض آبی قرار دارد. اینکه آتشکده‌ها کنار آب باشند از خصوصیت‌های آتشکده‌ها بوده است.می گویند سرستون‌های سنگی کار هنرمندان اصفهانی است. این هنرمندان سنگ‌ها را در اصفهان تراشیده و سپس تا یزدآورده‌اند.

ساختمان کنونی به سال 1313ساخته شد.ارباب جمشید امان سرپرستی و نظارت ساخت این بنا را بر عهده داشت. وی در خاطرات خود نوشته‌است که برای جلب توجه پارسیان هند پنج بار به آن دیار سفر کرده‌است. چهار بار با کشتی و یک بار پیاده و با شترتا سرانجام انجمن پارسیان هندرداخت هزینه ساختمان را پذیرفت.

عصرگاه به سراغ دخمه زرتشتیان می روم. پیش از این این جا را در فیلم ها دیده ام.از این کوه زیبا کویر پیداست. گشادگی و دلبازی کویر می گوید که جهان پیش روی شماست.آزادید وفراخی را حس کنید. قبرستان جدید در پای این کوه است. دیدار از قبرستان وگفتگو با هموطنان زرتشتی بخشی دیگر از برنامه ما بود.

هر کس دوستدار اصالت های کهن است باید به یزد بیاید. دیدار از یزد مرا به یاد این گفته مرحوم دکتر ایرج افشار می اندازد." شهرهای سنتی ایران زوایا وگوشه هایی دارد که با یک سفر نمی توان شناخت." به خصوص یزد که قند مکرر بود

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا